اکثر نقاط کابل در جریان جنگ های تنظیمی به ویرانه مبدل شدند!

دو روز قبل از مرگ ن.، زن دیگری بنام ح. تجاوز دسته جمعی را متحمل شده که وی اظهار داشت یک حمله مشترک عسکران حزب اسلامی و حزب وحدت در غرب کابل بوده است. دو روز قبل از ختم رمضان در سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳)، یک گروپی از مردان مسلح حزب وحدت به خانه وی آمده و می‌خواستند تلاشی کنند. آنها رفتند، اما ساعت ۱ نیمه شب به همراه افرادی از پوسته محلی حزب اسلامی برگشتند.

آنها مجموعاً شش نفر بودند و بعد از شکستن پنجره داخل شدند.

وی بیان داشت که آنها شوهرش را با قنداق‌های تفنگ لت و کوب کرده و وی با پیشانی خونین به زمین افتاد. پنج بچه اش شروع به گریه کردند و وی خودش گریه می‌کرد و فریاد می‌کشید. ح اظهار داشت: «آنها همه ما را لت و کوب کرده می‌پرسیدند که پول‌های مان کجاست. آنها شروع به جستجو کردند و تمام کلچه و شیرینی‌هایی که برای جشن عید گرفته بودیم، خوردند. آنها ظرف‌های نیکل، دیگ‌ها و رادیو را دزدیدند. ح. بیان داشت که آنها از گردن پسر ۱۲ساله‌اش گرفته و امر می‌کردند تا جای پول فامیل را بگوید و قوطی روغن را شکستاندند به امید اینکه پول پنهان شده پیدا کنند. «آنها مرا زیاد لت و کوب کردند که نمی‌توانستم صحبت کنم. سپس مرا به اتاق دیگر برده و به روی کف اتاق انداختند. بعد یکی یکی به من تجاوز کردند... آنها مرا با برچه به روی بازوهایم زیاد زدند که برای یک ماه زیاد درد می‌کرد. تمام اموال ما را چور کرده، به من تجاوز کرده و بعد فرار کردند. فرش و پتوها پر از چرک و خون شده بود.»

ح. گفت که حمله‌کنندگان به وی هم از مردم هزاره و هم از افراد حزب اسلامی متعلق به پوسته نزدیکی در چهارقلعه چهارده که توسط قوماندان شاهین اداره می‌شد، بودند. وی گفت که روز بعد، شوهرش هم به پوسته شاهین و هم به قرارگاه حزب وحدت در نزدیکی رفت، اما آنها گفتند که متجاوزان جنسی مربوط آنها نمی‌شود. «بنابراین شوهرم به خانه برگشت. در راه برگشت یکی از افراد مسلح گفته بود که آن افراد، دیشب خوب به زنت تجاوز کردند. شوهرم عصبانی شده ولی هیچ کاری نمی‌توانست بکند.

یکی از اهالی بنام ع. که از حمله به ح. اطلاع داشت، بیان داشت که زمانی که قرارگاه‌های حزب وحدت و حزب اسلامی هر دو در چهارقلعه موقعیت داشتند، قرارگاه شاهین در لیسه چهارقلعه چهارده بود. «شاهین با افراد وحدت کار می‌کرد، به ویژه با مردی از قوم ترکمن از ولایت پروان که موهای سرخی داشت و بنام رییس ارکان صدا می‌کردند، همکاری داشت. همایون شاهین و رییس ارکان پلان شان را در جریان روز طرح‌ریزی کرده مبنی بر اینکه در این خانه یا آن خانه یک دختر یا زن جوان است. سپس، در جریان شب، به خانه حمله می‌کردند. ع. اظهار داشت که یک حمله مشابه توسط گروپ‌های مخلوط حزب اسلامی و وحدت به خانه یکی دیگر از همسایگان بنام سید محمد واقع شده بود. ع. علاوه کرد: «آنها به خانه‌اش وارد شده و دیدند که خانمش به تازگی بچه به دنیا آورده است، بناً به وی تجاوز نکردند. اما به خواهرش و خواهرزاده‌اش تجاوز کردند. آنها به مدت زیاد به آن زنان تجاوز کردند که بیهوش شدند. آنها همچنین پولی که سید محمد از فروش موترش و طلاهای خانمش و تلویزیون و دیگر اموال به دست آورده بود، دزدیدند. .

ع. به پروژه عدالت افغانستان گفت که بچه کاکایش بنام ز. در آن زمان با قوماندان حزب اسلامی و وحدت هردو ارتباط در جرایم داشت. ز. یک دزد ماهر بود و زمانیکه افراد حزب وحدت سامان آلات یک دکاندار را چور کردند، در خانه وی انبار کردند. وی بعداً وسایل را فروخته و آنها بین خود تقسیم می‌کردند. ع. بیان کرد: «ز. به شاهین وابسته بود. وی از شاهین به خاطر جنایات خودش حمایت می‌کرد.»

در یک قضیه دیگر، ی. به پروژه عدالت افغانستان بیان داشت که در ماه رمضان سال ۱۹۹۳، وی توسط صدای مرمی‌ها و دیگر صداهای وحشتناک بیدار شد، زمانی که در ناحیه شاه شهید کابل زندگی می‌کرد. وی به خانه‌ای که صدا را از آنجا شنیده بود، رفته تا ببیند که آیا می‌تواند کمکی کند. وی متوجه شد که فامیل آنجا توسط افراد حزب اسلامی مورد حمله قرار گرفته اند. به وی گفته شد که افراد مسلح اول به اتاق یکی از برادران رفته و همسرش را مورد حمله قرار دادند. هرچند، زمانی که بچه‌ها شروع به گریه کردند و زیاد سروصدا کردند، مردان مسلح گفتند که به بچه‌ها دست نخواهند زد اگر این زن کلید در حیاط را بدهد. وقتی وی کلید را به آنها داد، افراد بیشتری داخل شدند. یکی از برادران برای کمک از همسایگان فرستاده شده درحالیکه سه برادر دیگر باقی مانده بودند. افراد مسلح به خواهران گفتند که به طبقه بالا بروند و برادران طبقه پایین بمانند. به ی. گفته شد که در آن وقت، یکی از برادران تصمیم به جنگ گرفته و به یکی از اسلحه‌ها چنگ انداخته و آن فیر شد. دو برادر به شدت زخمی شده و یکی مرد. دو تن از خواهران نیز مجروح شدند. افراد مسلح فرار و ی. و دیگر همسایگان مجروحان را به شفاخانه بردند.

یکی دیگر از غیر نظامیان که از جنایات نیروهای حزب اسلامی گواهی داده است ج. می‌باشد که در شش‌درک زندگی می‌کرد و سرکارگر فابریکه بوت آهو بود زمانی که جنگ کابل در اپریل ۱۹۹۲ مطابق با حمل ۱۳۷۱ شروع شد. نیروهای حزب اسلامی و جنبش برای به دست گرفتن کنترل منطقه در جنگ بودند.

اما وی گفت که افراد پوسته نزدیک حزب اسلامی بودند که جنایت را علیه وی مرتکب شده اند. فامیل وی تصمیم گرفتند که زنان اقارب را به خارج از ساحه بکشند که بسیار به مشکلات ترتیب چنین کاری را دادند. وی اظهار داشت: «اگر آنها زنی را می‌دیدند، مورد تجاوز جنسی قرار می‌دادند. وی در آن وقت در خانه تنها بود که افراد مسلح پوسته آمده و تمام اموالش را به شمول یک موتر و یک موتر سایکل بردند. وی گفت: آنها حشیش می‌کشیدند و روبروی ما می‌خوردند و می‌نوشیدند.» سپس به وی گفتند که خانه را ترک کند.

وی اضافه کرد: «من در مقابل آن افراد مسلح کاری نمی‌توانستم بکنم، بنابراین همان شب خانه را ترک کردم. وقتی که روز بعد برگشتم، خانه‌ام و فابریکه بوت آهو سوخته بود بعد از آنکه همه چیز را از داخل غارت کرده بودند.» ج. اظهار داشت که بعداً موترسایکلش را در بیرون پوسته حزب اسلامی دیدم و من به قوماندان آنجا درباره چور و چپاول و سوختاندن خانه و فابریکه شکایت کرده و برای بازگشت موترسایکلش درخواست کرد. اما قوماندان به وی گفته که موترسایکل از فابریکه می‌باشد و تهدید کرد که وی به خاطر دزدیدنش جریمه خواهد شد.

منبع:پروژه عدالت افغانستان

انجمن اجتماعی دادخواهان افغان
۲۸ ثور ١۳٩۵ (۱۷می ۲۰۱۶)

  • afghan_kids_killed_by_usa_in_kunar_7_april_2013.jpg
  • ╪з╪м┘Е┘Д.jpg
  • selaman.jpg
  • ╪┤┘З█М╪п ╪з╪н╪│╪з┘Ж ╪з┘Д┘Д┘З.jpg
  • ╪п╪з┌й╪к╪▒╪з┘Ж.jpg
  • 13.jpg
  • ╪п╪з┘И┘И╪п ╪│╪▒┘Е╪п.jpg
  • 12.jpg
  • Template.jpg
  • 14.jpg
  • ╪┤┘З█М╪п ╪╣╪и╪п╪з┘Д╪│╪к╪з╪▒ ┌й┘Д┌й╪з┘Ж█М  1.jpg
  • ╪┤┘З█М╪п ╪▒╪з╪╢█М┘З ┘И╪▓╪з╪▒╪к ╪п┘Б╪з╪╣ jpg.jpg
  • ┘В╪з╪и┘Д┘З.jpg
  • ╪┤┘З█М╪п ╪│╪з╪н┘Д.jpg
  • █М┘Е█М┘Ж.jpg
  • 7.jpg
  • setayes_killed_in_iran.jpg2.jpg
  • ╪┤┘З█М╪п ┘Е╪н┘Е╪п ┘Ж╪и█М ╪│┘Б█М╪п ┌Ж┘З╪▒┘З.jpg
  • ╪╡╪з╪п┘В █М╪з╪▒█М.jpg
Send Image